به گزارش روابط عمومی ماهنامه مدیریت رسانه، دکتر سید جمال الدین حسینی، دکتری مدیریت رسانه دانشگاه تهران در سرمقاله شماره بیستم این ماهنامه نوشت:
هنگامیکه برای اولین بار ایده رویکرد سیستمهای نوآور در اواسط دهه ۱۹۸۰ مطرح شد، کمتر کسی انتظار این را داشت که زمانی این موضوع به گسترش امروزی خود برسد به گونهای که پررنگترین بخش زندگی امروز ما «تغییرهای پیدرپی» در نحوه انجام کارها ناشی از نوآوریهای روز افزون است. نظم جدیدی را تجربه میکنیم که لازم نیست برای مرور خاطرههای نسلهای قبلی نوآوریها، از پدربزرگها و یا پدرهای خود سؤال کنیم، بلکه خود ما آن را تجربه کردهایم. این تحول روزبهروز در یک نظام مدیریت شده برای تعدد و تکثر نوآوری و سرریز نمودن آن از یک حوزه به حوزه دیگر به نام نظام ملی نوآوری (NSI) در کشورهای مختلف تجربه شده است.
سازوکارهای ارتباطی در نظامهای نوآوری، بر اساس رویکردهای ارتباطهای انسانی، سازمانی و بین سازمانی بنا شده است. به تعبیر دیگر برای اینکه نظام ملی نوآوری تحقق یابد سازوکارهایی طراحی و اجرا شده است که در آن دانشهای میان رشتهای بیشتر از مسیر مواجهه مستقیم افراد و برقراری ارتباط نزدیک با یکدیگر خلق میشود و نوآوری از میان رفت و آمدهای انسانی ظهور میکند.
به طور مثال، در رویکرد ساختاری عوامل ساختاری را در مدلهای مختلف نظامهای نوآوری تعریف و توصیف میکند. تحلیل ساختاری بر سطح ملی فعالیتها و ساختارهای نوآورانه ایجاد شده توسط سازمانها، دانشگاهها، مؤسسههای تحقیقاتی، کارگزاریهای دولتی، خط مشیهای عمومی، نهادها و به ویژه روابط گوناگون میان آنها تأکید دارد. رفتار صنفی منسجم در زمینه نوآوری توسط فرهنگ، قوانین، عرفها و قراردادهای ملی شکل گرفته است.
همین موضوع در رویکرد عملیاتی نیز دیده میشود. رویکرد عملیاتی به مقوله NSI، بر فعالیتها و فرآیندهایی که نقش اصلی در یک NSI را با هدف تعمیم، انتشار و کاربری دانش اجرا میکنند، تأکید دارد. یک چنین عملیاتی میتواند؛ بازارهای تکنولوژی را پیشبینی کند، حلقههای ارتباطی را شکل دهد، آموزش و پرورش را توسعه دهد، منابع را بسیج کند و دانش ایجاد کند.
رویکرد اثربخشی، هم از این موضوع استثنا نیست. این رویکرد به محاسبه پیچیدگی طبیعت NSI برمیگردد جایی که بیشتر بازیگران و عناصرNSI به طور اجتماعی جاسازی شدهاند و مکانیزمهای استفاده شده برای تنظیم آنها، مکانیزمهای غیربازاریاند: مکانیزمهای سیاستی، شبکهای و نهادی برای کمک در تنظیم بازیگران NSI استخدام شدهاند.
آنچه در مباحث نظری کمتر به آن اشاره شده است بهرهگیری از ظرفیت رسانهها در نظام ملی نوآوری به عنوان یک سازوکار ارتقا دهنده و مقوم است. یکی از نوآوریهای محسوس این روزگار، رسانههای نوین است که زمینه را برای انتشار دانش و نوآوریها فراهم میکند. به تعبیری بخش عمدهای از نظام ارتباطی در نظام نوآوری متکی به ارتباطات از راه دور و فناورانه شده است. گرچه ایجاد سازوکارهای ارتباط میان فردی برای خلق نوآوری بسیار حائز اهمیت است، سازوکارهای ارتباطی و رسانهای نوین نیز زمینه را برای انتشار نوآوری بیش از پیش فراهم ساخته است.
در بررسی اجزا نظام ملی نوآوری، موارد مانند عناصر ساختاری، چهارچوب قانونی و مقرراتی، فرهنگ نوآورانه-کارآفرینانه، پیشرانهای نوآوری، زیرساختهای نوآوری، اعتبارهای مالی، انتشار اطلاعات، مکانیزمهای انتقال-انتشار تکنولوژی و حمایت برای تجاری سازی ذکر شده است. در نگاه اولیه رسانهها را در جایگاه توسعه فرهنگ نوآوری و کارآفرینی و انتشار اطلاعات میتوانند نقش آفرینی کنند. این نقش آفرینی از ماهیت رسانه ها و نقش آنها در فرهنگسازی و جریان آزاد اطلاعات سرچشمه میگیرد. اما این تمام ماجرا نیست.
شکلهای جدید از رسانهگری، حضور رسانه را در تمامی اجزای نظامهای نوآوری به وضوح روشن نموده است. خیلی پیچیده نیست که دریابیم برقرار ارتباطات فناورانه و چیرگی بر ابعاد مکانی و زمانی ارتباطات میتواند به رسالتهای نظامهای ملی نوآوری کمک نماید. البته این یاریگری به معنای صرف استفاده از رسانهها برای تسهیل ارتباطگیری در نظامهای ملی نوآوری نیست، بلکه به نوعی رسانهگری و رسانههای نوین را به بخشی از نظام ملی نوآوری درآورده است، تجربهای که از نظر مطالعههای نوآوری و مطالعههای رسانهای نباید مغفول بماند.